Best Actor
Best Actor Sam Derakhshani
درباره وبلاگ


sam and assal
آخرین مطالب
نويسندگان

 

این عکسها چند روز پیش سحر جون مدیر وب my statادرسش دادبه رها

نیس رهاااااااااا عصر دایناسورها دنیا اومته نتونست عکسها پیدا کنه بزاره وبش

اما امروز بکمک پرند و گلسااااااااااا ادرسها پیدا فرمود و عکسها گذاشت وبش

با تشکر از سحر جوووووونم وب my star

عکسهای سام درخشانی در پشت صحنه سریال اوای باران

 

تصویربرداری بخش های پایانی سریال در حال پخش «آوای باران» حسین سهیلی زاده هفته ی آینده تمام می شود.

به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون رادیو خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حسین سهیلی زاده - کارگردان سریال «آوای باران» - تصویربرداری سکانس های مربوط به قسمت 36 این مجموعه را دوم بهمن ماه با حضور در لوکیشن خانه ی «نادر» به پایان رساند.

کارگردان سریال «آوای باران» در این باره به خبرنگار ایسنا که در پشت صحنه ی سریالش حاضر شده بود، گفت: تصویربرداری بخش های پایانی این مجموعه یک روز قبل از پایان پخش سریال یعنی سه شنبه ، هشتم بهمن، به پایان می رسد.

سهیلی زاده در ادامه خاطرنشان کرد: پخش آخرین قسمت از « سریال اوای باران» نهم بهمن ماه به روی آنتن خواهد رفت.

به گزارش ایسنا، سام درخشانی ، الهام چرخنده و سیاوش خیرابی از جمله بازیگرانی بودند که در سکانس های مربوط به قسمت 36 سریال «آوای باران» مقابل دوربین رفتند.

حسین سهیلی زاده با هدف ایجاد جذابیت بیش تر برای مخاطبان پایان فیلم نامه سریال «آوای باران» را تغییر داده است.

سلیمانی به عنوان دستیار کارگردان این مجموعه درباره ی علت تغییر پایان فیلم نامه ی «آوای باران» به ایسنا گفت: این تغییر در راستای سلیقه ی مخاطبان صورت گرفته است.

به گزارش ایسنا، تصویربرداری سریال «آوای باران» به کارگردانی حسین سهیلی زاده همچنان ادامه دارد و گروه تولید هم زمان با فشردگی زیاد کار، سریال را به پخش می رسانند.

ابتدا رهاااااااااااااااااا به اقای درخشانی برای ایفای نقش دکتر توتونچی تبریک میگه

حالا لطفااااااااا گفتگوی اقای درخشانی بخونید

سام درخشانی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به نقش خود در سریال «آوای باران» و همکاری با حسین سهیلی‌زاده کارگردان این مجموعه تلویزیونی که این شب‌ها از شبکه سه روی آنتن می‌رود، گفت: من سهیلی‌زاده را از قبل می‌شناختم و حدود 10 سال پیش هم به عنوان مهمان در سریال «روزهای اعتراض» بازی کرده بودم و خیلی دوست داشتم دوباره با وی همکاری داشته باشم.

وی درباره نقش هایی که در این چند سال اخیر بازی کرده است، بیان کرد: من همیشه سعی کرده‌ام نقش های متفاوتی را انتخاب کنم گواه آن هم کارنامه ایست که دارم اما شاید یکی از دلایلی که احساس می شود که در این چندسال اخیر نقش های متنوع تری بازی کرده ام این بوده که بازی هایم بیشتر در کارهای پربیننده بوده است و به همین دلیل تفاوت نقش هایم احساس شده است وگرنه من همیشه به دنبال متفاوت بودن و به چالش کشیدن خودم بوده ام. همیشه هم نظرم این بوده که من به دنیال تجربه‌اندوزی هستم و فکر می کنم فاصله زیادی با نقطه ایده آل خود دارم.

بازیگر سریال «نابرده رنج» درباره بازی های تکراری و یا تیپ سازی های کلیشه ای در آثار تصویری عنوان کرد: بخشی از این تکرار به خود بازیگران برمی گردد که چقدر پخته باشند به طور مثال هرچقدر بازیگری تجربه بیشری داشته باشد نگاهش به خود و حتی به اجتماعش پخته تر است و این نگاه در بازی هم وارد می شود. بخش دیگر این قضیه هم به فیلمنامه ها برمی گردد که باید از این تنوع برخوردار باشند. خوشبختانه من در تلویزیون پیشنهادهای زیادی داشته ام و راحت تر توانسته ام دست به انتخاب بزنم.

درخشانی اضافه کرد: پیشنهادها اما در سینما کمتر بوده و من مجبورم در این حوزه حساسیت بیشتری داشته باشم و حالا منتظر فرصت هستم که بتوانم در یک کار خوب سینمایی بازی کنم. دلیل حساسیتم این است که عده ای همیشه بین سینما و تلویزیون نوعی تفکیک قایل شده اند به نحوی که اگر یک بازیگر تلویزیونی به سینما برود و موفق نباشد همه دلیل این عدم موفقیت را تلویزیونی بودن وی می دانند و من هم چون چند سال است که کار سینمایی نداشته ام، می‌خواهم برای ورود دوباره‌ام به سینما قوی عمل کنم تا در سینما هم بتوانم طرفداران خود را راضی نگه دارم. درواقع برای من مدیوم مهم نیست بلکه رضایت طرفدارانم اهمیت بیشتری دارد.

بازیگر «آوای باران» نظر خود را درباره بازی های این سریال اینگونه بیان کرد: فضای کلی کار هم اکنون برای من بدست آمده است زیرا در اوایل کار فکر می کردم که بعضی از بازی ها درنیامده اما الان فکر می کنم همه کاراکترها سر جای خود هستند. با این حال هربار که بازی های خود را می بینم فکر می کنم که اگر قرار بود دوباره بازی کنم به شکل دیگری آن را ایفا می‌کردم و تغییراتی در کارم می دادم. هم اکنون ما تنها چند قسمت از آنچه که روی آنتن می رود جلوتر هستیم و من فکر می کنم اگر زمان بیشتری داشتیم همین چند مشکلی که ممکن است الان وجود داشته باشد دیگر وجود نداشت.

بازیگر سریال «دارا و ندار» ادامه داد: به‌هرحال فکر می کنم این کار گرفته و مردم آن را دوست دارند مخصوصا در شرایطی که عده ای از مردم با تلویزیون قهر کرده اند و یا فکر می کنند که اگر برنامه‌های تلویزیون را نبینند، روشنفکر هستند این سریال توانسته نظر مخاطبان را به خود جلب کند. از طرف دیگر ممکن است بعضی از سریال های تلویزیون ما حرفی برای گفتن نداشته باشند اما فکر نمی کنم سریال های ترکی ماهواره هم محتوا داشته باشند.

درخشانی که پیش از این سریال در «پژمان» بازی کرده بود، درباره تفاوت های این دو کار اظهار کرد: یکی از دلایلی که این کار را پذیرفتم این بود که خواستم بعد از «پژمان» کار متفاوتی داشته باشم حالا هم خوشحالم که کارم در هر دو گرفت و مخاطبان متوجه حضورم در هر دو نقش شدند.

این بازیگر سینما و تلویزیون در پایان از یک اثر نمایشی که به همراه کامبیز دیرباز در سال آینده برای تئاتر خواهد داشت، خبر داد.

مجموعه تلویزیونی «آوای باران» به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی محمد هاشمی اصل هر شب به جز پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها ساعت 20:45 از شبکه 3 سیما پخش می‌شود.

-------------------------------------------------------------------------

رها=ضمن تشکر از همه عوامل این سریال و خسته نباشید ویژه به نویسندگان سریال و اقای سهیلی زاده کارگردان اوای باران

امیدواریم اخر قصه همه چیز به خوبی خوشی تموم شه

نادر زیور متحول شوند ادم خوب بشوند

باران فرید ازدواج کنن

دایی طاها دخترشو ببینه نادر زیور ببخشه با مرضیه ازدواج کنه

شکیب بیچاره پولدار شه کیانوش دختر موردعلاقشو پیدا کنه

افرین بسلامتی مادر بشه

مراد از زندان بیاد بیرون با گلپری خوشبخت بشه

سینا بیتا از نادر زیور معذرت خواهی کنن

اقای سهیلی زاده نمیدونم اخر سریال چطور عوض کردین ولی اگه میخواهید

دل یک ملت شاد بشه

نه کسی بمیره

نه کسی بره زندون

نه کسی نا امید بشه

---------------------------------------------

 

بانی فیلم آنلاین:سوتی در فیلم ها و سریال های تلویزیونی،بخشی از جذابیت های حاشیه ای تولیدات رسانه ای در دنیا و همچنین در فرهنگ و ادبیات و تولیدات ما شده است.

فرهنگ نیوز نوشت: در تازه ترین نوع این سوتی ها، بخشی از سریال «آوای باران» به کارگردانی حسین سهیلی زاده است که در آن پدر خوانده باران،مهران احمدی در زندان از طریق تلفن با ملاقات کننده خود گفتگو می کند اما  تلفن که ناشیانه  روی پیشخوان و روبروی چشمان مخاطب  تیزبین  و نکته سنج قرار دارد  خالی از هر نوع سیم ورودی و خروجی ارتباطی است!

رهاااااااااااااااااا=ای اقاااااااااا دوستان بنده در این وب اینقدر گاف گرفتند

این توش گمه

ولی دمتون گرم اق شکیب بازیتون20هم شما هم دکترتوتونچی(نادر)هم زیور باااااانو

 

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام

معلوم نیست ملت هنر دوست امروز کجا تشریف دارند کسی کامنت نمیزاره؟؟؟؟

اقاااااااااااااااااا دلمون گرفت بس اقای درخشانی با موی سپید دیدیم

رهاااااااااااااااا این عکس اقااااااااااااااااااساااااااااااااااااااااااااام میدوستد

لطفا پست زیر را هم کلیک کرده ببینید 

سام پژمان کامبیز بالای برج

پوریا پورسرخ با سبیل

 

پشت صحنه سریال آوای باران

نقطه قوت سریال آوای باران بازیگران خوب و نقطه ضعف این سریال ضعف شدید فیلم نامه است. این جور فیلم نامه ها یه جورایی عشق هندسی رو ترسیم میکنه. عشق این داستان یه مثلثه. فرید و کیانوش و باران. نویسنده ها توی این مواقع برای از بین بردن یه رقیب خلاقیت های جور و واجوری به خرج میدن. مثلا رقیب تو جریان داستان کشته میشه ، بیمار میشه ، وادار به مسافرت میشه یا حتی پیشنهادش رو پس میگیره. اما توی این قصه کیانوش یک شبه سیاه میشه. و این هم خلاقیت نویسنده این سریاله. یک شبه سیاه شدن کیانوش واقعا خنده دار بود. عاشقی مثل کیانوش که از بچگی دل به باران داده مگه میشه در عرض یک شب اینطور خبیث و پلید بشه که از پشت به باران ضربه بزنه و زندانی اش کنه. 


اینطور که اول سریال از خباثت نادر و مراد مظلوم صحبت میشد مثلا این که باران میگفت : "مگه ندیدی نادر سر مراد چه بلایی آورد؟ حتما باید صابونش به تن تو هم بخوره تا بفهمی یارو گردن کلفته؟" بیننده خیال میکرد که نادر باران و مراد رو میشناخته و از روی قصد و غرض مراد رو انداخته زندان. در حالی که نادر اصلا مراد رو نمیشناخته و فکر میکرده اون ها زورگیرن.


به علاوه مدارک توی دفترخونه به اسم باران ریاحی سند خورده. حالا که همه چیز رو شده دیگه نیازی نیست دایی طاها چیزی رو از اونا پس بگیره. چون همه چیز قانونا به اسم بارانه نه بیتا.
آرایشگر روز اول خال بیتا رو با مداد روی گونه اش کشید. بعد چطور شد که دایی طاها تونست با خودکار اون خال رو بکنه؟


جاوید و مراد و حامد و کیانوش که اینقدر بزن بهادر بودن و تونستن اون طور نسخه نادر رو بپیچن چه طور نتونستن توی این همه سال از پس شکیب بربیان؟ یعنی توی این همه سال نتونستن ناغافل بریزن سرش اون هم با این همه کینه ای که نسبت بهش داشتن؟


فرید مثبت قصه چرا به جای انجام دادن وظیفه اش که پناه دادن به بچه های کاره با شکیب معامله میکنه؟ فرید واقعا چی کاره ست؟ این طور که توی این سریال نشون داده شده اختیارات این آقا از پلیس بیشتره.
آدم پول دوستی مثل شکیب چرا وارد معامله با طاها و باران نمیشه و پای قول و قرارش با نادر مونده؟ چرا فیلم نامه نویس های محترم اصرار دارن که همه شرایط رو به نفع شخصیت منفی قصه رقم بزنن؟


کیانوش با چوب از پشت به باران ضربه زد. اونم جلوی چشم مردم؟ کسی بهشون نگفت با دختر مردم چی کار دارید؟ فرید و دایی طاها که اینقدر منتظر باران بودن چطور ندیدنش؟


باید از طراح تیتراژ این سریال تشکر کنم. تیتراژ ابتدایی این سریال واقعا زیباست. اما مناسب این سریال نیست. چون این سریال اصلا درباره بچه های کار نیست. خط بیتا و سینا و مثلث باران و فرید و کیانوش اینقدر توی این داستان پررنگ شدن که تکدی گری و بچه های کار اصلا دیده نمیشن.


بیتا چرا پای سینا وایساده وقتی سینا از روز اول شروع به توهین و تحقیر بیتا کرد؟ چرا هنوز به خانواده اش پشت پا میزنه به خاطر سینا که از روز اول خودش رو خوب نشون داد؟ از آدم زرنگی مثل بیتا همچین کاری بعیده.


درسته که همه ی فیلم ها قرار نیست جایزه بگیره. ولی خوبه که آدم وقتی سریالی رو مینویسه یا میسازه تا حد امکان مشکلاتش رو رفع کنه که انتخابات بهترین سریال برای مسئولان سخت بشه. حسین سهیلی زاده که اینقدر کارگردان خوب و توانمندیه اینبار اسیر فیلم نامه پر از ایراد شده. هرچند تجربه این کارگردان موفق باعث شده این سریال هم یک سریال پر بیننده بشه.

---------------------------------------------------------

نویسنده این پست رزا وطن پور

------------------------------------------------------------

 

متن زیر را دوستی به نام 

ازی

در کامنتها گذاشته بود چون خوشم اومد از نوشتش اوردمش صفحه اصلی که همه ببینند

عکس با تشکر از پرند جون

  ب نظر من بودن يك يا چند تا از بازيگران مورد علاقمون در سريال نبايد باعث بشه كه بعد منفي كار رو نديده بگيريم...

اين كار يعني آواي باران كمي تا قسمتي عجيبه و منفي و ب دور از در نظر گرفتن شعور مخاطب...

اولين مشكلش هم نويسندگيشه...نويسندگي اي كه كارگردان از اون ب نام خلاقيت نام مي بره اما خلاقيتي در اون نيست

كپي برداري ناشيانه از داستان معروف اليور توييست

داستاني كه زيباييهاي خاص خودش رو داشت و با وجود رنگهاي خاكستري و خيابونها و بعضي مردم چرك و نامطبوعش اما ب دل نشست

چرا ما ياد نگرفتيم كمي متعادل باشيم؟؟؟

هميشه يك وجه از زندگي در ما اغراق آميز تر از وجوه ديگه است

مثل شخصيتهاي نابسامان اين داستان

همشون ي بخش كاملا اغراق آميز دارن

ك بسيار عجيبه و باور ناپذير


نويسنده يا كارگردان.... این رمان معروف رو هندی کرده.. به جای اليور داستان دختری به نام باران رو انتخاب کرده...باراني ك بيشتر غلو مي كنه و انگار با بزرگ شدن توي جمع تكدي گران...فيلسوف بار اومده تا يه دختر زجر كشيده...يهو قلدر و قداره كشه...بعد آروم و ناز نازي!!!!

بعد هم ك خيلي زود بزرگش مي كنه و فرید رو مي فرسته دنبالش.... نقشي كه واقعا مصنوعيه. یک پسر جوون مدیر! بطور تصنعی نمازخون و مومن....نقشي كه اصلا باور پذير نيست... نمیدونم توی سریال خبری از پلیس هست؟! این فرید که مثلا مدیر ستاد جمع آوری بچه های خیابانیه نفوذ و قدرت ماموران اف بی آی رو داره و یک تنه همه کار میکنه؟؟!!!! حتی در یک قسمت دیدم که به پلیسها هم دستور میداد و یا میگفت تا هروقت بخوام نگهش میدارم! خوب اين يعني چي؟؟ اين يعني خلاقيت؟؟؟

مهران احمدی ...مثلا شده شبیه شخصیت فاگین رمان وزين بینوایان ....طراحی این شخصیت اولین و مهم ترین توهینیه ک به مخاطبان باسواد تلویزیون و خوانندگان رمان الیورتویست می شه....

اصلا چرا بايد به جای پرداختن به کودکان کار و خیابانی و اصل قرار دادن اونا... دختری مثل بیتا و مادر و پدر اونو اصل داستان قرار داد؟؟؟.

بیتا برای رسیدن به پسر مورد علاقه خودش مقابل همه واي ميسته... ي نوع آموزش بازي و معامله با پدر و مادره انگار برای رسیدن به خواسته های غیرمنطقی.... اصلا جا زدن بیتا به اسم باران چي بود؟؟ و چرا طاها بايد نگران مال و اموالش باشه؟؟ يعني اسم اينم خلاقيته يا كش دادن الكي داستان و ناديده گرفتن شعور ما؟؟؟ ثبت احوال هم بووووووووووووق تشریف داره يعني آيا اونوقت؟

بعد نقش طاها...من خودم ب شخصه آرامش و متانت آقاي پگاه رو مي پسندم...ن در اين سريال..كلا...اما اين نويسنده محترم و كارگردان عزيز چرا اينقدر ي پدر رو خنگ تصور كردن؟؟ مثلا فکر کن جای اینکه دخترت 26 سالش باشه 18 سالش باشه تازه فقط یک نشونه خال از بچه یاد پدر هست؟! پس هر خالداری!!!! رو بیارن به عنوان دختر قبول داره آيا؟؟؟

چرا سينما و تلويزيون ما اين شكليه؟؟ چرا سریال سازاي ایرانی سریالايي می سازن با قسمتهای زیاد...تو همه این قسمتها هم حرمتها شكسته ميشن و انقدر كشش ميدن و به قول معروف آب ميبندن توش ك نوعي توهينه ب شعور بيننده...بعد طي يك عمليات انتحاري در قسمت آخر و در یک نتیجه گیری کلی شخصیت های بد و تنبیه مي كنن و مجازات و از اون مضحكتر خيلي وقتها متحول....

آواي باران هم همينه...فصل اول سريع و بي منطق تمام شد و رسيديم به فصل دوم...حالا هم انقدر كشش دادن و شورشو درآوردن...بعدم توي يكي دو قسمت آخر مي خوان همه رو بكنن قديس و زندگي شيرين مي شود؟؟؟

من فكر مي كردم تماشای سریالی مثل آوای باران مي خواد موضوع مهمی مثل کودکان خیابانی و مافیای تکدی گری رو براي من افشا و اطلاع رسانی كنه...ولي ديدم نه.... داستان همون عاشقانه هاي هندي هميشگيه.....


و از اون بدتر...مردم ديگه حالا به جای تماشای دغدغه سازمان بهزیستی و دیدن سریالی دراماتیک و در عین حال آموزشی و اجتماعی در آوای باران منتظرند تا ببننند نتیجه عشق بیتا و سینا و باران، فرید و کیانوش چ ميشه!!!!.این هم از دست پخت جدید تلویزیون برای رفع یک معضل اجتماعی و البته مبارزه با ماهواره!!!!

تازه به به و چه چه همه هم بلنده...و نصف بيشتر ك چ عرض كنم....بالغ بر نود درصد اين به به و چه چه ها ب خاطر حضور بازيگر مورد علاقشونه در سريال...و از اون بدتر ك بي هيچ نگاه علمي اي هر گونه نقد رو هم مغرضانه سركوب مي كنند و جوابهاي غير منطقي مي دن...

ما هممون هنرمندي رو دوست داريم و كارش رو مي پسنديم...اما بي عيب ك نيستن...قرار نيست با حضور اون در سريالي ضعف اصلي سريال يا فيلم رو نديده بگيريم....اين سريال ضعيفه...بسيار هم ضعيفه....

ب قول آقاي خسروي عزيز ك گفتن خيلي وقته نشستم و دست زير چونه تلويزيون تماشا نكردم...بايد گفت...آره...ما عادت كرديم فيلم ها و سريالهامون رو ب خاطر حضور شخصي ك دوسش داريم تماشا مي كنيم بدون اين ك بدونيم چ هزينه اي صرفش شده و چ پيامي قرار بوده برامون داشته باشه...

خداييش...رو راست و وجداني...ما هنرمندمون رو ب خاطر تيپ و ظاهرش انتخاب نمي كنيم؟؟ اگه نه...پس چرا اين روزا خيلي از مرد اولاي سينماي ديروز ب فراموشي سپرده شدن و تو اوج تنهايي و شايد تنگدستي دارن اين دنيا رو سر مي كنند...اگه نه...و اگه از روي دلايل علميه...چرا خيلي از پيشكسوتهامون رو در اوج بيماري داريم و ب يادشون نيستيم؟؟؟

هنر فقط تو دستاي اونايي نيست ك الان چهرشون ب واسطه يه سري كار واقعا ضعيف و بي معنا تو ديده...ما مردم متاسفانه يادمون رفته...خيلي چيزا رو يادمون رفته...صفحه مي زنيم...طرفداري مي كنيم...لايك مي كنيم...قربون صدقه ميريم...ك چي؟؟

ك بگيم هنر دوستيم؟؟ واقعا هنردوستيم يا آدم دوست؟؟

اگه هنر دوستيم چرا براي يكي مثل مهرآرا ك دو پاشو از دست داد صفحه نزديم؟؟ چرا سعدي افشار ك تو تنگدستي و تنهايي فوت كرد امسال برامون اسطوره نيست؟؟

چرا قربون صدقه يكي مثل جمشيد مشايخي نمي ريم ك اوج هنره و بيمار؟؟ يا شهلا رياحي رو شناختيم؟؟

تا تقي ب توقي ميخوره و سريالي پخش ميشه...گلخانه و ورزش و ويتامين سه راه ميندازه ولي براي ياد كردن از اسطوره هاي قديميش كوچكترين همتي نداره..

-------------------------------------------------------

 متن بالا کامنت یکی از بازدیدکنندگان محترم بنام ازی هست

صحبتهایش متین بود و دلنشین

-------------------------------------------

 داستان غیرقابل باور اوای باران روی اعصاب رهاااااااااااا است

 

بعضی شخصیتهایش که مثل مرضیه و فرید فرشته اسمانی اند

 

بعضیم مثل نادر زیور دیووووووووووو

 

شخصیتها هیچ کدوم واقعی پردازش نشدند بعد میگن سریالمون رئاله!!!!!!!!

 

رهاااااا اگه بازی خوب ساااام درخشانی و الهام چرخنده  و اقا شکیب نبود

هیچ علاقه ای به دنبال کردن  اوای باران نداشت

رهااا اوای باران را بخاطر بازیگرمورد علاقش سام درخشانی دنبال میکنه

شما برای چی سریال اوای باران دنبال میکنید؟؟؟

فیلمنامش براتون قابل باوره؟؟؟؟

یا صرفا بازیگر موردعلاقتون در سریال هست و شما هم سریال میبینید؟؟؟؟؟

لطفا کامنت بزارید و نظرتونو در مورد این سریال بنویسید

 

واااااااااااااااااااااای رهاااااااااااااااااا عاشق دکتر توتونچیو بااااااااااااااانو زیوراست

این از فرمایشات دکتر توتونچی میباشد به انتخاب بچه های وبلاگmy star

اقااااااااااااساااااااااااااااااام دکتر توتونچی خیلی باحال بازی کردین

کلاااااااااا رهااااااااااا عکس و دیالوگ برتر از my starکش رفت

در ضمن ادرس وبلاگ my star

 http://www.voooo.blogfa.com/#

اقااااااااااا ساااااااااااااااام از این وبلاگ دیدن میکنند

متن زیر هم کامنت سوم اقای درخشانی برای بچه های

وبلاگmy star میباشد

-----------------------------------------

پیام اقای درخشانی در وبلاگ my star

دوستان و همراهان دوست داشتني
ممنون از اىنكه سريالو دنبال و نقد مىكنيد
تمامه نظراته شما عزيزانو ميخونم و لذت مىبرم....شك نكنيد كه از نظراتتون استفاده مىكنم كه بهتر بشم....بهتون قول مىدم ..ممنون از همكي

-----------------------------------------

اینجا وبلاگ نقد فیلم و سریال هست

من رهااااااااااا هستم از اعضای وبلاگ my star

 این دیالوگم به انتخاب خودم

سام درخشانی(نادر اوای باران)=اقااااااااااا قورباغه هاتو جمع کن برو از اینجااااا

جالبی این سکانس ارامش حمیدرضاپگاه بود

ساااااااااااااام درخشانی انقدر فریاد زد و اکشن بود بنده خدا عرق کرد

(موندم چرا اقای سهیلی زاده کات نداد اقاااااااااااساااااااااااااام نفسشو تازه کنه؟)

انوقت دایی طاها ارام و معمولی یکمی درس اخلاق داد و از قورباغه ها گفت و رفت

البته رهااااااااااا تاکید میکنه که نادر کار بسیار زشتی کرد با دایی طاها بد و بی ادبانه صحبت کرد

 

 

 

سپیده خداوردی و حمیدرضا پگاه بازیگران در زنده رود اصفهان

سپیده خداوردی و حمیدرضا پگاه بازیگران در زنده رود اصفهان

حمیدرضا پگاه  در برنامه زنده رود اصفهان / ۲۷ دی ۹۲

 

الهام چرخنده و فرشید نوابی همسرش

 

عکس با تشکر از شکیلااااااااااااجونم وب عشق است مثلث دوستی

عکس جدید اقای درخشانی و خانم چرخنده

بازیهای فوق العاده خوبی از این دو هنرمند خوبمون در اوای باران شاهد هستیم

خسته نباشید ممنووووووووووووووون

 

 

عکس متعلق است به وب برام هیچ حسی شبیه تو نیست

با تشکر از پرند جووووووووووووووووووونم

------------------------------------------------------

لهجه و بازی نچسب مرضیه و مشکلات فیلم نامه ای به نظر من تنها مشکلاتی بود که توی فصل اول وجود داشت. اما فصل دوم مشکلات تازه تری رو با خودش آورد و اولین مشکلاتی که توی فصل دوم دیده شد بیتا و سینا بودن. بیتا و سینا هر دو از بازیگران نو ظهور هستن که علاوه بر بازی مصنوعی مشکل شخصیتی هم دارن. من دلیل بلبل زبونی سینا رو در برابر نادر و زیور نمی فهمم. به طور طبیعی سینا باید در برابر زیور چرب زبونی میکرد و در برابر نادر دست پایین میگرفت. اما سینا طلب کارانه برخورد میکرد که این فوق العاده غیر عادی بود.

مشکل بعد رفتار صاحبخونه فرید بود که به زور میخواست دخترش رو به فرید بچسبونه. که این امر واقعا یک بی احترامی به دختران بود. مشکل بعدی تضاد در شخصیت هاست. بیتای آب زیرکاه قصه که اینقدر خوب دایی طاها رو فریب میده به همین راحتی فریب سینا رو میخوره و فرید مثبت و سفید قصه برای رسیدن به هدفش یه به قول خودش مفنگی رو طعمه میکنه و با تهدید جاوید ( که به پلیس میگم از من میخواستی زور گیری کنی و میندازمت زندان ) کار خودش رو پیش می بره.

پلیس ها نمی تونن یه بچه رو اونم بعد از بیست سال پیدا کنن. اما فرید با یه عکس به راحتی اون هم بعد از یک روز به یک قدمی باران رسید. حتی فیلم نامه نویس محترم به خودش زحمت نداد حداقل یکی دو روز این موضوع رو عقب بندازه.
بزرگترین مشکل این فصل بارانه. صحبت کردن باران از گل پری و جاوید و کیانوش که از قبل پیش شکیب بودن بدتر شده. اغلب نویسنده ها توی این جور داستان ها سعی میکنن دختر قصه رو که از خانواده محترمش دور مونده دختری ناسازگار اما محبوب جلوه بدن. اما باران قصه ما حداقل تا این جا نتونسته محبوبیتش رو اون طور که باید به دست بیاره.
به علاوه همون سیبیل کافی بود تا کیانوش خاکستری جلوه داده بشه. دیگه نیازی به اون کله فرفری نبود. علاوه بر اینکه توی بچگی کیانوش اثری از موهای فر نبود. با توجه به اینکه بیست سال قبل جاوید خلاف تر از کیانوش بود بهتر بود این قیافه رو برای جاوید درست کنن نه کیانوش. اما حالا جاوید قصه شده یه آدمی که اون طور که توی سریال گفته شد مفنگی و معتاد به نظر نمیاد و قیافه نسبتا بی آزاری داره.
اما دایی طاها که فقط چند روزه از زندان آزاد شده و برگشته چرا باید به این سرعت رضایت بده و خام بشه و همه مال و اموالش رو به اسم بیتا بزنه؟ نادر و زیور که اینقدر زرنگن نمی فهمن که وقتی ماجرای باران رو بشه دایی طاها میتونه همه ی اموالش رو ازشون پس بگیره؟
خنده دارترین قسمت این سریال جا زدن بیتا به جای باران بود. شاید بیست سال گذشته باشه. اما دایی طاها فرمانده جومونگ نبوده که اصلا بچه اش رو ندیده باشه و بعد بیست سال نشناسه. طاها از بچه هفت ساله اش جدا شده بود. یعنی واقعا نفهمید که بیتا باران اون نیست؟

با این وجود این سریال تونسته مخاطب خودش رو جذب کنه و از این بابت باید به حسین سهیلی زاده تبریک گفت و از تمام بازیگران این سریال تشکر کرد.

------------------------------------------------------------------

نویسنده این پست رزا وطن پور

---------------------------------------------------------------

لطفا پست زیر را هم بخوانید

کلیک کنید

نقدسریال اوای باران(2)

 

لطفا پست زیر را هم ببینید

بر روی لینک زیر کلیک کنید

سام درخشانی وپگاه!!

 

 

نویسنده سریال:«آوای باران» بدون تغییر در فیلمنامه روی آنتن می‌رود

سعید جلالی:درباره لهجه سپیده خداوردی به هدف مورد نظر نرسیدیم

سریال آوای باران,بازیگران آوای باران,داستان سریال آوای باران

 

سعید جلالی نویسنده آوای باران به باشگاه خبرنگاران گفت: ایده اولیه این سریال در حد یک خط فکری با موضوع بچه‌های تکدی‌گری، از سوی حسین سهیلی‌زاده من و علیرضا کاظمی پور نویسنده دیگر این مجموعه مطرح شد.پس از آن ما این طرح را با تهیه کننده مطرح کردیم و با گسترش ایده، قصه و فیلم نامه آوای باران را نوشتیم البته کمی از قصه‌های کلاسیک الیورتوئیست را نیز برای پیشبرد قصه چاشنی آن قرار دادیم.

جلالی ادامه داد: خلق قصه و تمامیت آوای باران خلاقیت من و کاظمی پور به صورت کاملا مشورتی است.سریال آوای باران به طور کل بدون تغییر در فیلمنامه روی آنتن می‌رود و اگر تغییری هم در دیالوگ یا سکانس به وجود بیاید با مشورت و هماهنگی، توسط نویسنده بازنویسی می‌شود.

وی درخصوص لهجه‌ شخصیت مرضیه تصریح کرد: این نوع لهجه در فیلم‌نامه نبوده ولی در تعامل میان سپیده خداوردی و کارگردان گویش جنوب کشوری شکل گرفت که البته با توجه به صحبت‌های انجام شده با کارگردان به این گونه لهجه به هدف مورد نظر نرسیدیم،بنابراین با پیش روی قصه در زمان حال این گویش کمتر می‌شود.

جلالی اظهار داشت: در این چند قسمت پخش شده از سریال، هنوز قصه جا نیفتاده،ولی با بازگشت به زمان حال قصه روند خود را طی می‌کند.

این نویسنده درخصوص مشکلات ساخت این مجموعه اظهار داشت: برای تصویربرداری لوکشین‌های مربوط به سال 1370 بدلیل تغییرات زمانی به لحاظ ساختی و تولیدی در تنگنا هستیم و به سختی و در مکان‌های محدود صورت می‌گیرد.البته با پیشرفت قصه و ورود به زمان حال اتفاقات بیشتری در سریال رخ می‌دهد که هم به لحاظ قصه، شخصیت‌ها و تصویری رنگ و بوی بهتری پیدا می‌کند.

 وی درخصوص نویسندگی خود و کاظمی پور گفت: من و کاظمی پور چندین سال است که به صورت گروهی نویسندگی می‌کنیم و تا به حال در سریال‌هایی چون «دلنوازان»، «زمانه» و ... با هم همکاری داشته‌ایم.

وی درخصوص استقبال و موفقیت آوای باران در میان مخاطبان عنوان کرد: آوای باران به دلیل برخورداری از روند یک خطی ساده و پیچیدگی‌های زیاد قصه با استقبالی حتی بیشتر از زمانه روبرو خواهد شد و برای مخاطبان جذاب خواهد بود.

جلالی درخصوص کار با گروه و عوامل این مجموعه اظهار داشت: من از سریال «آخرین دعوت» با سهیلی زاده همکاری داشتم و کار با گروه او به دلیل برخورداری از یک تیم منسجم، بسیار خوب است.از ویژگی‌های کاری سهیلی زاده این است که همه‌ عوامل او چندین سال به صورت یکدست باقی مانده و این جزو موفقیت‌های کاری اوست. سهیلی زاده کار خود را دوست دارد و پشتکار در او موج می‌زند و تمام عوامل را حمایت می‌کند.

وی در پایان درخصوص انتخاب بازیگران خاطر نشان کرد: انتخاب بازیگران به صورت مشورتی بوده،ولی تصمیم نهایی با خود کارگردان بود.

 

 

نگاهی به شخصیت های سریال اوای باران

شخصیت پردازی در سریال اوای باران بسیار سنجیده و حساب شده است در قسمت پنجم سریال اوای باران نویسنده و کارگردان این اثر با زیرکی تمام شخصیت نادر را در همان بدو ورودش به ترکیه نشان دادند او که در حین راه رفتن سرش را تکان میدهد وبا بیقیدی هر چه تمامتر اطراف را مینگرد با ان طراحی لباس بامزه اش(انگار طراح لباس این سریال فقط نگاهش برای بردن بیننده به دهه70همین شلوار پیل دار سام درخشانی است)نماینده مردی است که که قید و بندی به چیزی و کسی ندارد غذا خوردن بامزه او در حین ملاقاتش با وکیل دایی اش و نگاه اخرش به لقمه باقیمانده غذایش نمایانگر این است که او چشم طمع دارد و از هیچ چیز نمیگذرد.اما به نظر من دایی طاها در زندان وقتی شنید باید تا اخر عمرش در زندان بماند باید واکنش بیشتری نشان میداد.او خیلی راحت موضوع را انگار پذیرفت و گفت=(دایی جان به مرضیه خانم بگو منتظرم نمونه!!!!!!!!!).بازی و لهجه مرضیه بسیار بد از کار درامده است.اخرین سکانس این قسمت زمانی که نادر و زیور درباره سرانجام کار دایی طاها صحبت میکنند و نادر به زیور میگوید=(من این امانت را سالم به صاحب اصلیش برمیگردانم شما خیالات برت نداره)اما برق نگاه نادر گواه این است که خودم خیالاتی در سرم است!!!!جالبی این سریال این است که غیر ازتلفن خونه و شلوار نادر مابقی دکور و لباسها عروسکها خانه و..به دهه 70مربوط نیست.ای کاش خیلی از گره های این سریال توسط خبرنگاران سمجی که مرتب سر لوکیشنها موقع فیلمبرداری میرفتند فاش نشده بود.چون ما از الان میدانیم اتفاقی برای باران میوفتد و فرید در موقع برگشت دایی طاها (که احتمالا عفو میخورد) میخواهد این موضوع را بگوید و با پدرش دعوایش میشود و............اما در همین چند قسمت که دیدیم شاید برگ برنده سهیلی زاده بازی خوب بازیگرانی چون سام درخشانی دوست داشتنی و الهام چرخنده عزیز است و اما ثریا قاسمی واقعا در سکانس شام خوردن با گرفتن دست زیورو تنها باگفتن دیالوگ کوتاه(کاری بهش نداشته باش) بازی حیرت انگیزی به نمایش گذاشت که ثابت کند حتی اگر نقشش کوتاه هم باشد باز هم بسیار تاثیرگذار خواهد بود

نویسنده رهااااااااااااااااااااااا

  عکسهای این پست متعلق است به وبmy star

با تشکر فراوان از سحر جون و نیکان جون

 

سریال «آوای باران»از شنبه 16 آذر ماه جاری روی آنتن شبکه سوم سیما رفته است و در همین مدت کوتاه توانسته مخاطبان نسبتا گسترده ای را به خود جذب کند. این سریال به کارگردانی حسین سهیلی زاده شنبه تا چهارشنبه ساعت 20.45 از شبکه 3 پخش و روز بعد ساعت 14.30 تکرار می شود. حمیدرضا پگاه،سام درخشانی،الهام چرخنده،سپیده خداوردی،ثریا قاسمی،امیر دژاکام،سیاوش خیرابی،آزاده زارعی و... مهران احمدی در این سریال بازی دارند.

 

یادداشتی برای سریال اوای باران(1)
--------------------------------------


سریالی که فقط در36دقیقه قسمت اول توانست خیلی خوب با معرفی تک تک بازیگرانش به درستی با مخاطب برقرار کند از اولین نما و سکانس این سریال مشخص است که سهیلی زاده با کار متفاوتی امده است دوربین او اینبار بسیار زیباتر عمل کرده.تنها نقطه ضعف بزرگ این سریال این بود اصلا لوکیشن منزل طاها به سال1372نمیخورد طراحی لباس بخش بانوان هم مثل همیشه در سریالهای ایرانی رنگ تند دارد و این باعث میشود رئال بودن کار کمی پایین تر بیاید گریمور بخش اقایان واقعا به خودش زحمت داده مدل مو سام درخشانی را از این ساده تر نمیتوانست انجام بدهد تا چهره او را به مردی28ساله تبدیل کند و سبیل اقای طاها هم که واقعا جالب انگیز بود.........از بازی و لهجه عجیب مرضیه که بگذریم الهام چرخنده ثابت کرد که تحصیلات اکادمیک در هنر حرف اول را میزند او که یک بازیگر تئاتر بسیار مسلط است توانست با وجود نقش خاکستریش جای خود را در دل مخاطب باز کند باران کوچک دوست داشتنی بود و سام درخشانی مطمئنا در فصل دوم این سریال حرفهای بیشتری برای گفتن دارد اما اقااااااااااااا سااااااااااام یکی از بهترین انتخابهای خود را برای پذیرش سریال اوای باران در نقش نادر انجام داده است بازی دو بازیگر تئاتر حرفه ای چرخنده و درخشانی بسیار دیدنی خواهد بود و ثابت خواهد کرد خاک صحنه خوردن یعنی چه........
(بدون خاک صحنه خوردن زود میای مشهور هم میشوی اما تا اخر نمی مانی...از فرمایشات رهااااااااااااااااااااااااا)

 

زندگی آمیخته ای از نیکی و بدی و خیر و شر

باني فيلم آنلاين : آثاری که قصه هایشان برگرفته از متن زندگی روزمره مردم و واقعیات اجتماعی است، به دلیل ایجاد فضاهایی آشنا و ملموس برای مخاطبان غالبا با استقبال گسترده ای از سوی آنها همراه می شوند.

مجموعه تلویزیونی «آوای باران» که این روزها مراحل تصویربرداری خود را در خانه ای در خیابان فرشته سپری می کند، کاری از گروه اجتماعی شبکه سه است که به تهیه کنندگی محمد هاشمی اصل ملودرامی اجتماعی و اخلاقی را دربر می گیرد. ضمن اینکه در این مجموعه به بعضی از آسیب های موجود در جامعه نیز اشاره شده و در قالب داستان هایی پر گره به آنها پرداخته می شود. سریال آوای باران دارای 40 قسمت 45 دقیقه ای است و مراحل تصویربرداری خود را از اوایل شهریور در لوکیشن کارخانه ای در جاده مخصوص کرج آغاز کرده است. ثریا قاسمی، حمیدرضا پگاه، سام درخشانی، الهام چرخنده، مهران احمدی، امیر دژاکام، مهران رنجبر، سپیده خداوردی، سیاوش خیرابی، نیلوفر پارسا، آزاده زارعی و... از جمله بازیگران اصلی این سریال هستند.
داستان آوای باران نیز قصه مردی به نام طاها ریاحی را در بر می گیرد که تاجر داروست و در زندگی کاری به ناحق با مشکلی مواجه می شود و پس از دست و پنجه نرم کردن با آن به زندگی خود بازمی گردد. قصه آوای باران که نگارش آن را علیرضا کاظمی پور و سعید جلالی بر عهده دارند، در دو مقطع زمانی متفاوت روایت می شود که یکی مربوط به دهه 70 است و دیگری در زمان حال می گذرد. همچنین بر این اثر همچون دیگر کارهایی که تاکنون از حسین سهیلی زاده کارگردان مجموعه شاهد بوده ایم، رویکردی اجتماعی حاکم است و درباره باندهای تکدی گری و کودکان کار نیز مباحثی مطرح می شود. یکی دیگر از ویژگی های قصه آوای باران نزدیکی نسبی اش به فضای داستان الیورتوییست به نویسندگی چارلز دیکنز داستان نویس معروف قرن 19 میلادی انگلستان است و بنا به تعبیر کارگردان برداشتی ایرانیزه شده از آن صورت گرفته است.
 باخبر می شویم که قرار است مجید زین العابدین مدیر شبکه سه، فضل ا... شریعت پناهی مدیر گروه اجتماعی و محمدرضا فخرحسنی مدیر عمومی این شبکه در لوکیشن فعلی سریال که مربوط به خانه نادر و زیور در خیابان فرشته است، حضور یابند. همچنین به نیمه رسیدن مراحل تصویربرداری سریال نیز بهانه ای برای تهیه گزارشی از روند تولید و ساخت سریال است. ساعت حدود 6 عصر روز سه شنبه 28 آبان است که به خیابان آقابزرگی می رسم. محمدهاشمی اصل تهیه کننده و پوریا عطابخشی مدیر تولید سریال آوای باران مقابل درب خانه نادر و زیور منتظر رسیدن مدیر شبکه سه هستند. پس از سلام و احوالپرسی مطلع می شوم که سکانسی از قسمت بیستم اثر ضبط خواهد شد و اینکه چه کسانی مقابل دوربین می روند. مدیران شبکه سه از راه می رسند و به همراه گروه به وارد آپارتمان می شویم. خانه های مجلل و بزرگ که مربوط به یکی از خانواده های محوری داستان است. حمیدرضا پگاه، سام درخشانی، الهام چرخنده، نیلوفر پارسا از بازیگران اصلی کار در محل تصویربرداری حضور دارند. در همان ابتدای حضور انرژی و پویایی اعضای گروه قابل درک و دریافت است. مرتضی غفوری مدیر تصویربرداری به همراه بازیگران سریال در نشستی با مدیر شبکه سه، مدیر گروه اجتماعی و مدیر امور عمومی آن حضور می یابند. حسین سهیلی زاده آغاز گر این گپ و گفت نیم ساعته است و پس از سلام و احوالپرسی درباره روند پیش برد کیفی پروژه توضیحاتی را ارائه می دهد. وی همچنین می گوید چه بخش هایی از داستان در حال تصویربرداری است و درباره گریم بازیگران و تغییرات سنی نقش ها مباحثی را مطرح می کند.
الهام چرخنده نیز با اشاره به اینکه تیمی حرفه ای در سریال آوای باران همکاری می کنند، خطاب به مدیر شبکه سه درباره ویژگی های نقش خود ادامه می دهد: در زندگی روزمره و دنیای واقعی نیکی و بدی و خیر و شر با هم ترکیب شده است و نقش زیور هم شامل هر دو ویژگی است و نمی توان آن را مثبت یا منفی دانست.
سام درخشانی نیز می گوید که نقش نادر بسیار متفاوت از نقش هایی است که تاکنون به ایفای آن پرداخته است. در این گپ و گفت به میزان تاثیرگذاری آثار نمایشی در بین مخاطبان اشاره ای شده و بازیگران از تجربه برخوردها و خاطراتشان در هنگام پخش سریال حرف می زنند. زین العابدین در این رابطه می گوید: مردم ما گاهی اوقات ارتباط جدی و عمیقی با آثار نمایشی و بعضی از نقش های خاص آنها برقرار می کنند و ممکن است به قدری این نقش ها برایشان باورپذیر بوده باشد که برخوردهایشان با بازیگران آن کاملا بر مبنای تصورشان از نقش شکل بگیرد.
به دلیل روایت دو مقطع زمانی در آوای باران گریم بازیگران آن باید ویژگی های سنی شان را به خوبی تداعی کند. محمد هاشمی اصل تهیه کننده مجموعه می گوید به این اصل در چهره پردازی توجه کافی صورت گرفته است.
سهیلی زاده نیز در همین باره می گوید: خوشبختانه سن واقعی بازیگران به گونه ای بود که می توانستیم تفاوت های سنی نقش ها را در گریم شان اعمال کنیم و باور پذیر هم جلوه کند، زیرا میانسالی یا جوانی کاراکتر ها در مجموعه چندان از سن اصلی خودشان دور نبود.
بخش دیگری از نشست به معرفی بازیگران جدید کار از جمله نیلوفر پارسا بازیگر نقش بیتا اختصاص می یابد و زین العابدین درباره تجربه های قبلی سهیلی زاده این طور نظر می دهد: یکی از ویژگی های کاری و نبوغ آثار آقای سهیلی زاده این است که در هر مجموعه ای دست کم دو یا چند چهره جدید به عرصه بازیگری معرفی می شوند.
در پایان این جلسه کوتاه همچنین توضیحاتی درباره سکانس های آینده و نحوه مدیریت بازیگران کودک و نوع چیدمان نقش ها از سوی کارگردان بیان شده و وی از پایان تصویربرداری 20 قسمت از کار در حدود 15 روز آینده خبر می دهد.
پس از پایان این جلسه زین العابدین با اشاره به سوژه های مورد نظر در این سریال نظر خود را نسبت مضامین این مجموعه تلویزیونی اینطور اعلام می کند: سریال آوای باران در برگیرنده موضوعاتی اخلاقی و ارزشمند است. در این سریال علاوه بر این که یک آسیب اجتماعی و موضوع کودکان کار و تکدی گری مطرح می شود، یک رویداد تاریخی نیز در داستان وجود دارد.
سهیلی زاده در پاسخ به اینکه این طرح موضوعی به عنوان قصه ای جداگانه در سریال مطرح می شود یا نه، ادامه می دهد: موضوع سقوط هواپیمایی ایران در سال 67 توسط آمریکایی ها در سراسر داستان حضور دارد و نکته جالب توجه درباره این سریال، آن است که در کنار ملودرام موجود در اثر و همچنین رویکرد اجتماعی آن به یک ماجرای سیاسی هم پرداخته می شود.
موقعیت مناسب برای ضبط سکانس پایانی سه شنبه فراهم و برداشت سکانس 534 از قسمت بیستم مجموعه آغاز می شود. مدیر شبکه سه و حسین سهیلی زاده پشت مانیتور قرار دارند و گروه نیز مشغول آماده کردن صحنه برای ضبط این سکانس هستند.

در این بخش زیور با بازی الهام چرخنده در آشپزخانه مشغول گفت و گوی تلفنی با فرزند خود فرید (با بازی سیاوش خیرابی) درباره موضوعی است که از وی پنهان شده است. از طرفی طاها و نادر در سالن پذیرایی به بحث و جدل با یکدیگر می پردازند. پس از یکی دو بار تمرین تصویربرداری آغاز می شود. پیش از آن سهیلی زاده درباره نحوه جایگیری بازیگران و حرکت آنها نکاتی را تذکر می دهد و تمرین ها را روتوش می کند.
دیالوگ های زیر بین بازیگران رد و بدل می شود.
زیور تلفن به دست دارد و در حال صحبت با فرید است: الو سلام فرید جان. چطوری پسرم؟
فرید: سلام خوبم چه خبر؟
زیور: هیچی... چه خبر؟! پدرت تازه از سر کار اومده، خسته و کوفته افتاده رو کاناپه خوابش برده.
همزمان با مکالمه این دو شخصیت طاها(حمید رضا پگاه) با عصبانیت از جا بر می خیزد و به سمت آشپزخانه حرکت کرده و خطاب به نادر می گوید: انقدر به من نگو چی درسته چی غلط... من خودم می فهمم چی به صلاح دخترمه.
نادر(سام درخشانی) نیز می گوید: من که چیزی نگفتم شما زود از کوره در می ری. و بدین ترتیب باقی دیالوگ ها از سوی بازیگران ادا می شود. در نهایت پس از چند بار ضبط سکانس مورد نظر یکی از برداشت ها مورد تایید کارگردان قرار گرفته و گروه کار خود را در این روز کاری به اتمام می رسانند.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 104 صفحه بعد
پيوندها